2777
2789





در بین این شب ها شب تو فرق دارد

چون بین ما اصلا تب تو فرق دارد


از پرچمی که روی دوشت فخر میکرد

معلوم شد که منصب تو فرق دارد


مثل علی مرد خدا مرد دعایی

در سجده یارب یارب تو فرق دارد


عباسیون را به بصیرت می شناسند

آقا اصول مکتب تو فرق دارد


تو پیر عشقی میر عشاق الحسینی

با کل عالم مذهب تو فرق دارد


با دست دادن عشق را اثبات کردی

طرز بیان مطلب تو فرق دارد


وقتی که زانو میزنی در پای محمل

یعنی رکاب زینب تو فرق دارد


در دست هایت آب بود اما نخوردی

از تشنگی زخم لب تو فرق دارد


وقتی به تو آقا به نفسی انت را گفت

در آسمان جبرئیل فورا مرحبا گفت


(سید پوریا هاشمی)









وقتی که بغض کوفه بنای جفا گذاشت

آمد عمود و سر به سرت بی هوا گذاشت


چون ابرویت شکافت دگر چاره ای نماند

امّا دوباره تیر به چشمت چرا گذاشت


بی دست آمدی به زمین صورتت شکست

پس درد عشق بر لب تو اخا گذاشت


چندین هزار تیر تنت را نشانه رفت

تیری نبود که هدفش را خطا گذاشت


شرم تو و ارادۀ حق پیش پای یار

مشکت جدا دو دست تو را هم جدا گذاشت


آن جلوۀ عبوسیِ رویت بهم که ریخت

دشمن تو را بحال خود آیا رها گذاشت


قبل از حسین پیکر تو شقّه شقّه شد

اول عدو به جسم علمدار پا گذاشت


دستی که بود بوسه گه پنج مصطفی

یک نانجیب خنده کنان زیر پا گذاشت


وقتی که خصم حکم تهاجم به خیمه داد

این کار را به عهدۀ یک بی حیا گذاشت


اهل خیام دست به معجر شده، حسین

تا بر زمین ستون خیام ترا گذاشت



ای بهترین ذخیرۀ اربابِ بی کفن

ذُخرُ الحسین! نام تو را هم خدا گذاشت


دریا اگر به مشک تو سقا وفا نکرد

دریایی از وفای تو را عشق جا گذاشت


یاد حسین، آب روی آب ریختی

وقتی فرات تشنه لبان را رها گذاشت


(محمود ژولیده)







جز تو به فکر خیمه گاهم هیچ کس نیست

بعداز تو آب آور بخواهم هیچ کس نیست


پای شریعه  لشکرم  را دادم از دست

جز یک حرم زن، در سپاهم هیچ کس نیست


غربت سراغم آمد عباسم  که می رفت

غیر از علی اصغر، گواهم هیچ کس نیست


زیر بغل های مـرا باید بگیری

من  داغ دیدم عذرخواهم هیچ کس نیست


تنها شدم اطرافم اما ازدحام است

هم هست یعنی آشنا هم هیچ کس نیست


بی دست می شد کــــاش دسـتم را بگیری

حالا که بی تو تکــیه گاهم هیچ کس نیست


فرقت شکسته با علی فرقی نداری

پاشیده تر از جسم ماهم هیچ کس نیست


(صابر خراسانی)




یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.




مادرت آمده دیدار تو یا مادر من؟


ای برادر غضب گوشه چشمت کافی است

تا که دشمن نرود دور و بر خواهر من


باید اول بدنت دور ز مرکب بکنم

فرصتی نیست تنت را که مرتب بکنم


شمر اینجاست که با خنده تماشات کند

قد رعنای تو در علقمه خیرات کند


سر ماهت ترکی دارد و ماندم که چه سان

زینبم با تو سر نیزه ملاقات کند


غیرت الله رجز سر بده شاید دشمن

نتواند به حرم چشم خودش مات کند


این جماعت به سرش نیت بد دارد تا

خواهرم راهی دروازه ساعات کند


شمر در دور و برت پرسه زنان میخندد

مادرم آمده ای کاش مراعات کند


زخم های بدنت با چه مداوا بکنم

کاش میشد کفنی بر تو مها بکنم


(مجید قاسمی)





حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند: «وَ اکثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعجیلِ الفَرَج فإنَّ ذلِک فَرَجُکم؛[12] برای تعجیل در فرج من، بسیار دعا کنید، زیرا که گشایش کارهای شما در آن است.»


بسم الله الرحمن الرحیم



به نام خداوند بخشنده ی مهربان



اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا



خدایا، در این لحظه و در تمام لحظات ، سرپرست و نگاه دار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان ولیت حضرت حجّة بن الحسن که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد باش ، تا او را به صورتى که خوشایند اوست [ و همه از او فرمانبرى مى نمایند ] ساکن زمین گردانیده ، و مدّت زمان طولانى در آن بهره مند سازى



 «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» 


🌸 🌼 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌼 🌷 شهید حاج قاسم سلیمانی: 💚 امروز قرارگاه حسین بن علی (ع) ایران است♡  ‌💚 ولایت، ولایت علی بن ابیطالب است♡ و خیمه او خیمه حسین فاطمه است♡ دور آن بگردید♡ با همه شما هستم. 💚 خامنه ای عزیز را عزیزجان خود بدانید♡ با جان دل به توصیه و تذکرات او بعنوان طبیب حقیقی شرعی و عملی عمل کنید♡ 💚 رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید♡💚💚💚 ایرانِ حسین تا ابد پیروز است💚





خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت

نزدیک ماه بود که درد کمر گرفت


داغ برادری اثرش تار دیدن است

انقدر پا کشید ز جسمت خبر گرفت


زخم عمود را که به فرق سر تو دید

دست کمر گرفته ی خود را به سر گرفت


ای کاش از تن تو عدو دست می کشید

حتی برای غارت تو جنگ در گرفت


بهتر از این نمی شود این پاره پاره تن

وقتی که دور جسم تو را صدنفر گرفت


برخیز و گو چرا بدنت پر ز آهن است

برخیز و گو چرا بدنت شکل پر گرفت


گفتم حرم لباس اسارت به تن کند

در غیبت تو دور حرم را خطر گرفت


حالا حسین مانده و قد خمیده اش

خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت


(سید پوریا هاشمی)









درحنجره ی زخم زمین علقمه می سوخت

یک کرببلا خاک چه بی واهمه می سوخت


می ریخت نمک، زخم به داغ دل مردی

از مرثیه ی سرخ گلو زمزمه می سوخت


یک سو تن ساقی به روی دشت پر از تیر

مشک وعلم و آب به یک سو -همه می سوخت


دیوان بلا مهلکه را تبرئه می کرد

پرونده احساس در این محکمه می سوخت


وقتی که علمدار چو شمعی شده بود آب

انگار که یک باردگر فاطمه می سوخت


زنجیر نگاهی گره می خورد به خیمه

هر ضربه که می خورد به فرقی، قمه می سوخت


درخیمه غم دلهره می کشت زنی را

آنگاه که کردند پراز خون بدنی را


برچشم گلی، هاله ای از خار نشسته

یا خار تنی بین نمکزار نشسته


نه، اشک شفق نیست از این منظره شاید

خون دل زهراست که بربار نشسته


قدری کمکم کن که شوم راست ببینم

سقای حرم نیست، نه ...انگار نشسته


رخساره ی ماهم  چقدر خاک گرفته

تصویر به چشمم چقَدَر تار نشسته


ای کاش که می شد سر آن تیر درآید

تیری که به چشمان علمدار نشسته


سردار سلحشور سپاه حرم من

پای سر تو چند خریدار نشسته


حالا که شکستی زفراقت کمرم را

بی تو چه بگویم تو بگو اهل حرم را


(رضا دین پرور)








علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم

دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم


تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک

کیـسویِ دختـرکِ منتـظرش، ریخت به هم


تیـر را با سـرِ زانـوش کشیـد از چشـمش

حیف از آن چشم، که مژگانِ ترش ریخت به هم


خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش کرد

او که افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم


قبـل از آنیـکه بـرادر بـرسـد بـالیـنش

پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم


به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین

عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم


کِتـف ها را کـه تکان داد، حسیـن افتـاد و

دست بگذاشت به رویِ کمـرش، ریخت به هم


خواست تـا خیمه رساند، بغـلش کـرد، ولی

مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم


نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد

خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم


تیـر بود و تبـر و دِشـنه، ولـی مـادر دید

نیزه از سینه که ردّ شد، جگرش ریخت به هم


بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود

آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم


(حسن لطفی)





طالبِ خونِ خدا،مَتی تَرانا وَ نَراک
يابنَ مِصباح الـ‌هُدی،مَتی تَرانا وَ نَراک...

چه شود با تو کنم گريه سرِ قبرِ حسين
با حضورِ شـ‌هدا،مَتی تَرانا وَ نَراک
 
تعجیل در فرج مولایمان صلوات


امام حسین علیه السلام:«… مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا می­توانید دربارهٔ  آن حضرت سخن بگویید و قلم­ فرسایی کنید؛ آنچه درباره­ٔ شخصیّت این معصوم بگویید درباره­ٔ همه­ٔ معصومین (علیهم السّلام) گفته اید؛ چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت و امامت یکی هستند و چون این زمان، دوران مهدی ما است سزاوار است درباره­ٔ او بیشتر گفتگو شود

بالحسینِ  «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» 

دوستان عزیزم ضمن عرض تسلیت این شب ها خدمت آقا امام زمان حضرت ولیعصر و همه ی دوستان گرامی ان شآءالله حاجات دلتون مستجاب باشه رأس حوائجتون سلامتی و ظهور یگانه منجی عالم حضرت مهدی علیه السلام فراموش نشه💔💜



الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» 

الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم


ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن
باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن

این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد
باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد

خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست
مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست

تنها تو منجی بشر و آدمیتی
اصلاً تویی که فلسفۀ خاتمیتی

تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی
تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی

دنیا پر از تلاطم و غم‌ها کران کران
نوح زمان تویی و زمین است ندبه‌خوان

ای کشتی نجات جهان، یک نگاه تو!
کی می‌رسم به ساحل امن پناه تو؟

ماتمکده‌ست کعبۀ بی‌تو، خلیل عشق
چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق

با صد هزار جلوۀ مشهود می‌رسی
با نغمۀ الهی داوود می‌رسی

موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست
نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست

سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر
همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر

آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است
خوی و خصال تو همه عین محمد است

همراه توست معجزه‌های پیمبری
داری مگر به شانه ردای پیمبری؟

مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای
با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای

برپاست نهروان و جمل‌های دیگری
بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری

هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند
یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند

باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی
باز آ که باز عدل علی را علم کنی

باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود
صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود

در چشم تو شکوه الهی خلاصه است
صلح و جهاد تو همه عین حماسه است

در هر نگات نور خدا موج می‌زند
امید سیدالشهدا موج می‌زند

آمیزۀ صلابت و احساس دیدنی‌ست
در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست

سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند
بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند

بی‌انتهاست، نامتناهی‌ست علم تو
آیینۀ علوم الهی‌ست علم تو

تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است
در هر نگات جلوۀ صد صبح صادق است

داری به دوش پرچم باب الحوائجی
در دست توست خاتم باب الحوائجی

چشم رئوف توست بهشت برین ما
نور ولایتت شده حصن حصین ما

دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست
پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست

شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است
چشمان روشن تو چراغ هدایت است

برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری
دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری

دلتنگ روی ماه توایم أیها العزیز
ما تشنۀ نگاه توایم أیها العزیز

دنیای ماست تشنۀ صبح ظهور تو
سرد است چار فصل زمان بی حضور تو

بی‌رنگ‌تر شد از همۀ فصل‌ها بهار
هر روز ما ببین که شده فصل انتظار

فصلی به جز دریغ در این فصل‌ها نبود
ای کاش عصر بی‌خبری از شما نبود

عصر سکوت سر نشود، بی سلام تو
این کوچه‌هاست منتظر عطر گام تو

این روزها که مانده همه چشم‌ها به در
دلخوش به این‌که می‌رسی از راه یک سحر

تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری»
کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را...

از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان
«عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان»

✍ #یوسف_رحیمی

💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠

فراق گشته مقدر گمان نمیکردم

رسید لحظه ی آخر گمان نمیکردم

تصورم ز اسارت طناب بود اما

بدون چادر و معجر گمان نمیکردم

به دست و پا و سرت بوسه ها زدم اما

به پاره پاره ی حنجر گمان نمیکردم

گمان به نیزه و شمشیر و سنگ میبردم

ولی به کندی خنجر گمان نمیکردم

قبول،بی تو سفر میکنم به شام اما

کنار شمر برادر گمان نمیکردم

تو را به رسم عرب های جاهلی کشتن

به آن طریق که دیگر گمان نمیکردم

سر بریده به هر مادری نشان دادم

ولی به مادر اصغر گمان نمیکردم

یزید و مجلس و نامحرمان همه به کنار

به میز و تخته و آن سر گمان نمیکردم



تو که یک گوشۀ چشمت غم عالم را بُرد

نم اشکت گنهِ حضرت آدم را بُرد


از بهشت تو چه گوییم که از روز ازل

روضه‌ات را که خدا خواند؛ جهنم را بُرد


شیشۀ عطر شما در دل آدم که شکست

عطر انفاس بهشتت دل آدم را بُرد


هر که از کرببلا رفت، مُحرم را باخت

هر که در کرببلا ماند، مُحرم را بُرد


زمزم کعبه پس از کرببلا شیرین شد

اشک شش‌ماهۀ تو شوری زمزم را بُرد

* *

کینه‌های عرب از بدر و حنین و اُحدت

ساربانی شد و انگشتر خاتم را بُرد


آه انگشتر تو دست جسارت افتاد

بعد از آن پیرهنت نیز به غارت افتاد


✍ #رحمان_نوازنی




💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792