2777
2789

با همسر سابقم چند سال همکار بودیم اوایلش که رابطمون عادی بود بعد بهم نزدیکتر شدیم و بعدش تصمیم ازدواج گرفتیم. میخوام ماجرا رو بگم و اشتباهات و بعضی تجربه ها رو که هم برای اونایی که در شرف ازدواجن هم اونایی که تصمیم به جدایی دارن شاید راهنمایی باشه

ما هر دو رشته مهندسی خونده بودیم دو تا رشته مختلف ولی حقوقمون تقریبا یکی بود ونسبتا بالا بود  هر کدوم دوره مجردی یه آپارتمان از خودمون داشتیم و پس انداز خوب داشتیم.همسرم چند سال قبل یه ازدواج ناموفق داشته بود که در حین عقد طلاق گرفته بودن و از همون اول که همکار شدیم برام ماجرا رو گفت و عنوان کرد علت جدایی شون خیانت زنش بوده و اینکه ایشون از زنش شکایت میکنه ولی چون اثبات نمیشه زنش میره از ایشون شکایت تهمت و افترا میکنه یه داستانی هم گفت که برادر زن سابقش حکم جلبشو میگیره و .. من چون اون زمان رابطه خاصی نبود بینمون پیگیر نشدم و از اون موضوع هم ۴ سال گذشته بود ‌. خودشم بچه طلاق بود پدر مادرش سر اعتیاد باباش وقتی ایشون ۱۳ ساله بوده جدا شده بودن و من بنظرم ایشون پسر باعرضه و باهوشی بود که تونسته بود با اون وضع بدیکی از  بهترین دانشگاه ها قبول بشه و جای خوب کار کنه و زندگیشو بسازه از حرفاشم احساس نکردم بچه ننه باشه و تحت نفوذ شدید مادرش باشه و چون چند سال دور از شهرشون دانشجو بوده و کار کرده خیال میکردم اگر هم وابسته بوده بند نافش بریده شده

گاهی هم رفتارای عصبی ازش میدیدم ولی میذاشتم بحساب اینکه کارمون خیلی پر استرس بود ولی هرگز رفتار پرخاشگری ازش ندیدم 



یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بعد ها هم که وارد رابطه شدیم مشکل خاصی نبود فقط همون بالا پایین های عادی که همه دارن فقط یه چیزی که دوست نداشتم از همون اول رابطه که هنوز  جدی نبود به مادرش گفته بود از رابطمون دیگه بعدها منم به مادرم اینا گفتم و تماسهای مادرها با هم بود و .

تا وقتی تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم گفت من هر کاری بخوای میکنم ولی فقط جشن عروسی نگیریم بهانه ش هم این بود من از جشن زن اولم خاطره بد دارم منم قبول کردم فقط یه جشن عقد کوچیک داشته باشیم بدون تالار و مراسم من فقط ازش حق طلاق خواستم و مهریه اصلا برام مهم نبود حتی حرفشم نزدیم تا روز عقد 

خودشم با شرطم اوکی بود دو روز قبل نامزدی مادرش وقتی فهمید شرط حق طلاق میخوام قیامت به پا کرد که من پسرم خلافکاره یا چی من رضایت نمیدم و بهم خورد خیلی شرایط بدی بود چون یه جا کار میکردیم و دوستای همکارمون کمابیش در جریان بودن 

یه چند ماهی گذشت تا خودش سر حرف و باز کرد گفت ما که خودمون مشکل نداشتیم فقط سر حرف مادرم بهم خورد منم نمیتونم رو حرف مادرم حرف بزنم 

اینم بگم ایشون خونه شو در همین زمان پیش خرید کرد و بعد که رابطمون مجدد اوکی شد اکثر مواقع واسه پرداخت چکهای خونه یه مبلغی از من میگرفت که بعدا بهم پس داد *

رفتارش هم با من بیش از حد خوب بود جوری قربون صدقه میرفت جلوی همه و حتی خم میشد بند کفش منو می بست که همه تعجب میکردن. هیچ وقتم ازم رابطه و اینا نخواست که من میذاشتم به حساب اینکه پسر خوبیه و چون من از اول خط قرمزم رابطه ج نسی بعد ازدواج بود داره رعایت میکنه 

کم کم‌شروع کرد که عقد کنیم بدون حضور خانواده ش و گفت حق طلاق و هر شروطی بذاری قبوله فقط مادر من ندونه فقط خانواده تو بدونن من قبول نمیکردم خانوادم که اصلا قبول نکردن تا بالاخره روزی رسید که از طرف شرکت منتقلش کردن یه جای دور از تهران و دیگه خواهش کرد فوری عقد کنیم و بعدا مراسم عقد بگیریم و گفت من خودم مادرمو اوکی میکنم میگم فوری عقد کردیم که منو همراهش ببره خلاصه من با بدبختی خانوادمو راضی کردم ولی ته دلم فقط خوشحال بودم که متوجه دخالت مادرش شده و مستقل عمل میکنه منم جلوی خانوادم ایستادم و راضیشون کردم عقد فوری کردیم و اون رفت محل ماموریتش منم هفته بعد رفتم مهریه هم اصلا من اصرار به چیزی نداشتم خودش سر عقد یه تعداد سکه گفت که زیادم نبود .

تو شهر جدید سه ماه از طرف شرکت بهش هتل دادن چون متاهل هم شده بود مبلغی بابت اجاره خونه بعد ۳ ماه میدادن که مبلغ قابل ملاحظه ای هم بود 

خلاصه چند روز بعد عقد رفتیم شهر جدید و لحظه ورود به هتل تو لابی همون دختر خانوم و دیدیم با یکی از پسرای شرکت اینم بگم خانوما تو شرکت ما فقط تهران حق کار داشتن و منم چند ماه مرخصی بی حقوق گرفتم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز