پریشب دوبار سین کرد جواب نداد بعد خودش پیام داد هر دوبار بعد چت کردیم اخر شب هم پیام دادم که مواظب خودت باش عزیزم رسیدی خبر بده باز جواب نداد صبح صبح بخیر گفت منم چیزی نگفتم
بعد من دیروز پریود بودم بهش گفتم تو چرا با من حرف نمیزنی گفت دارم حرف میزنم دیگه چرا نمیگی کجا میری چکار میکنی گفت سربازم چیکار میکنم کجا میرم اخه
بعد هم بهش گفتم نرو بمون موند اما زیاد محلم نذاشت گفتم مرسی که تو حال بدم کنارم بودی ممنون واقعا گفت مثل پیرزنا همش غر میزنی حوصله ندارم خودم هزار تا مشکل دارم
منم گفتم باشه پس میرم گورمو گم میکنم خداحافظ گفت بسلامت منم چت را حذف دوطرفه کردم
یبار دیگه هم اینجوری شد اومد منت کشی فرداش این بار نیومد
امروز یک یک ساعت پیش دلم تاب نیاورد پیام دادم خیلی نامردی گفت چی بگم من حوصله و اعصاب ندارم بدرد رابطه نمیخورم بنظرم شوق زندگی ندارم دیگ من هیچی نگفتم شمارشو پاک کردم که نتونم پیام بدم اشکام بند نمیاد ما هنوز همو ندیده بودیم برا تولدش که اینجا نبود میخاستم کیک بگیرم امروز ببینمش ۴۰ روزه رل زدیم کلی منتظر بودم بیاد شهرمون حالا که اومد منو ندید😔
هنوز بیو رو پاک نکرده یک قلب گذاشت وقتی رل زدیم
ما همشهری هم محله ای هم رشته هم دانشگاه هم سن و از ابان ک سربازیش تموم شه همکاریم قرار بود کلی خاطره خوب بسازیم چرا یهو اینجوری کرد
تقصیر منه؟ من دوستش داشتم چرا اینجوری شد الکی الکی اون دوستم نداشت🙂💔