خونه منو خواهر شوهرم ی شهر دیگش اومده بودیم خونه مادر شوهرم .اونا هم بودن هر وقت ما میاییم هیچی نمپزه در حد اماده ولی خواهر شوهرم اینا بیان چند مدل غذا .ناهار ک اونجا بودیم قرار بود ۵ ما بریم .ناهار لفت داد نیاورد ۲ مدل غذا با اش دوغ بود .ما ک خواستیم بریم دیرمون هم شده بود گف اروم بکش غذا ببر منم گفتم مرسی ی چیزی درست میکنم میخوریم تو ماشین شوهرم میگه چرا نکشیدی گفتم اگه دلش میخواست خودش میکشید میداد ولی واقعا ناراحت شدم همینجوری اشکم میاد😅
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.