2777
2789
عنوان

خیلی ناراحت شدم خیلی

239 بازدید | 19 پست

خونه منو خواهر شوهرم  ی شهر دیگش اومده بودیم خونه مادر شوهرم .اونا هم بودن هر وقت ما میاییم هیچی نمپزه در حد اماده ولی خواهر شوهرم اینا بیان چند مدل غذا .ناهار ک اونجا بودیم قرار بود ۵ ما بریم‌ .ناهار لفت داد نیاورد ۲ مدل غذا با اش دوغ بود .ما ک خواستیم بریم دیرمون هم شده بود گف اروم بکش غذا ببر منم گفتم مرسی ی چیزی درست میکنم میخوریم تو ماشین شوهرم میگه چرا نکشیدی گفتم اگه دلش میخواست خودش میکشید میداد ولی واقعا ناراحت شدم همینجوری اشکم میاد😅

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عادت کرده بودم وللللی خدایش زشت بود بچم بدون ناهار بیاد

خب تو راه یچیزی میخریدید میخوردید نمیفهمم زشت بود بچه ات بدون غذا بیاد زشت یعنی چی اصلا فک کن دلش نخواسته بده و فرق میذاره پس این یه واقعیته خب قبول کنو ناراحتم نشو

اخه من چ میدونم چ ظرفی بردارم اگه دوس داشت خودش میکشید

میگفتی اره بی زحمت یکم بکش میبریم 

من اوایل همش منتظر بودم خودشون ی حرکتی بزنن

بعد دیدم جاریام اینجوری نیستن مثلا مادرشوهر تعارف بزنه سریع میگن اره میبریم بکش برامون . دیدم من خیلی خودمو معذب میکنم منم مث جاریام شدم. باز خودت بهتر رفتار اونارو میدونی 

نانوا هم جوش شیرین می زند  بیچاره فرهاد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز