دوست ندارم خیلی از آدما رو
نه خیلیا لااقل بعضیا رو
اینطوری تنهایی راحتم
حتی چشم دیدن راحت بودنم تو تنهاییامم ندارن
حتی چشم دیدن یه نفس راحت کشیدنمم ندارن
فقط میخوان بچسبن بهم و آزارم بدن
هرطوری که شده به همم بریزن
شرطیم کردن
که اگه خوب شی میایم آزارت میدیم
دوست دارم خوب شم ولی مگه میتونم؟!
خدا گفته به ازای بدی بقیه بهشون خوبی کن
اما این بدی احساسات مردم رو درگیر کردنه واقعا قباحت داره🥲
دیگه نمیتونم به ظاهرای معصوم و آدمای خوب و دوستام تو زندگیم اعتماد کنم
چون به قدر کافی شکوندنم بعضیاشون که دیگه دیدم به همشون بد شده🙂
اشکالی نداره شاید من زشت باشم شاید من پولدار نباشم شاید مثل همه عالی نباشم ولی لااقل یه آدم که هستم
بازی با احساسات یه آدم کار خوبیه؟
حالا هرچی که هست باید باعث بشه بهش زور بگیم؟
زورگویی با نخواستنامونه وقتیکه اومدیم جلوی یکی
زورگویی با درخواستامونه واسه جوش دادن همون ماییکه اومدیم جلوی فردی واسه جوش دادنمون به بقیه
چه باحال
این کارا پیامهای زیادیو میرسونه
نه تنها زشتی بدی پستی که تازه اونقدام اسکلی که میتونم از اسکلیت واسه رسوندن خودم به هدفم استفاده کنم🙂🥲
آره من زشت من بد من اسکل
ولی حق دارم نخوام ببینمتون دیگه
حق دارم نخوام تو زندگیم باشید
حق دارم نخوام باهاتون ارتباطی داشته باشم
حق ندارم بعد این همه اذیت بخوام که از جلوی چشام دور شید
لااقل نه تو پیاده رو یا هرجا که لااقل غیر خونه خوداتونه
والا
لااقل جلو من به قصد نیاید
بابا این درخواست زیادیه؟
والا
مردم بهمون بال دادن بعد بالامونو شکستن حالا عجیبه نخوام کسیکه با عمر و زندگی و آبرو و احساساتم بازی کرده رو ببینم!!