من ۲۰ ساله عروسشونم همیشه احترام همه رو نگه داشتم اونا هم بمن بی احترامی نکردن ۶ ماه پیش در حق پدر شوهرم همسرم یک خوبیی کرد که اون زد کاسه ی ما رو شکست و اون خوبی رو لگد کرد درحالیکه شوهرم فرداش میرفت ماموریت ۱۰ روزه و بچه ی من بشدت بیمار بود و وقت نکرد بخاطر پدرش بچه رو دکتر ببره و پدرش هم اون کار رو رید توش و بی منت کرد.من خیلی عصبانی شدم خیلی
کلی با همسرم کل کل کردم که بخاطر پدرت بچه رو دکتر نبردی حالا حقته بکش
فرداش همسرم گورشو گمکرد و رفت ماموریت منم به برادر شوهرم که شب اونجا بود و شاهد ماجرا بود پیام دادم و گله گی پدرش رو کردم و گفتم ما خوبی کردیم دیدی چطوری پدرت آش رو ریخت تو سرمون(اصطلاحه) بعد نوشتم که بچم مریضبود بخاطر پدرت همسرم نبرد دکتر و الان رفته و من دست تنهام
که اگه شوهرم میشد صددرصد میرفت با پدرش دعوا میکرد و میرفت سراغ زنداداشش و با اکرام و احترام میبرد دکتر و کلی کاسه لیسی میکرد و از دلش در میاورد یک آدم خانواده ذلیلیه شوهرم که حد نداره
برادر شوهر بیشرفم جواب داد بمن مربوط نیست لطفا دیگه هیچوقت بمن پیام نده