چقدر بدم میاد از این کلمه نوکر،خدمتکار،کلفت
بگید نیرو یا کمکی، اون بندگان خدا هم شخصیت و غرور دارن
من اگه خدمتکار داشتم فقط بهش میگفتم تورو خدا بیا کمرمو بخارون
من خدمتکار سر خودم
هم شاغلم
هم خانه دار با اعمال شاقه
من حتی نمیزارم مامانم کار کنه چه برسه به یکی دستور بدم
من دوست داشتم کارهای خونه و اشپزی ووو انجام بده منم به کارعای مهمترم برسم
والا چیه
خودش چیکار میکنه؟
شاغله؟
نفهمیدم خدمتکارو چرا اورد مهمونی؟میوه پوست بکنه تو دهنش بزاره؟
عالیهههههه خسته هم نمیشی
نه من دوست ندارم یکی دائم تو دست و پام بپیچه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
