2777
2789
عنوان

اولین بار که نی نی تو دیدی چی گفتی؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1620 بازدید | 63 پست

وقتی پسرم بدنیا اومد صداشو شنیدم داشتم به ساعت تو اتاق عمل نگاه میکردم دیدم صورتشو گذاشتن کنار صورتم ‌.منم بوسیدمش گفتم سلام پسرم خوش اومدی.اون روز صورتش بود همین الان باسن مبارکشو گاذاشته رو سرم

تکرار همه چیز در این دنیا ملال آور است.امایاد تو مانند نفس تضمین زندگیست..

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

چقد بعضیا بی شعورن اه عقده ای بوده

منم هیچی نگفتم ها.کاش یه چیزی میگفتم ولی اون لحظه رو انشالله که به سلامتی تجربه میکنین ترجیح دادم نی نی مو بغل کنم فقط.بعد ٨ساعت درد کشیدن.

کسی که میدونه اشتباه کردی وبازم ازت دفاع میکنه یا مادرته یا عاشقته

من زایمان خیلی سختی داشتم و دخترامو خیلی دیر دیدم وقتی بهوش اومدم تو ریکاوری بودم پرستارم داشت مجله میخوند به زور یادنه گفتم بچم سالمه گفت اره گفتم میخام بخابم گفت بخاب بار دوم که بیدار شدم بردتم اتاق خودم همه نزدیکانم اونجا بودن فقط شوهرم چون گریه میکرد بیرون اتاق وایساده بود بعد بچمو اوردن البته پرستار دوتا بچه همراهش بود مامان رفت بچه رو بگیره یهو برگشت گفت پری مث خودت سفیده یهو پرستاره گفت این یکی واسه شماس مامانم برگشت گفت نه زشته  بعدم اوردن بغل من گفتم وای چرا انقد زشته ره خاطر فشار زایمان کاملا قرمز و کبود بود  بعدم بردن به شوهرم نشون داده که اصلا ترسیده بود بغلش بگیره انقد وه کوچیک بود  ولی خب خیلی ذوق داشتم دوس داشتم به همه دنیا دخترمو نشون بدم و همه دنیا بفهمن مادر شدم امیدوارم همه لذت مادر بودن رو بچشن

حال من حال اسیریست که به هنگام فرار یادش افتاد کسی منتظرش نیست...... نرفت😔😔 
وقتی پسرم بدنیا اومد صداشو شنیدم داشتم به ساعت تو اتاق عمل نگاه میکردم دیدم صورتشو گذاشتن کنار صورتم ...

😁😁آخی

کسی که میدونه اشتباه کردی وبازم ازت دفاع میکنه یا مادرته یا عاشقته

من با بیهوشی کامل بودم به هوش اومدم تو بخش بودم که بچم نشونم دادند به نظرم یه آفریقایی بود (تاثیر دارو بود سیاه دیدمش) بعد تو دلم میگفتم نگم چرا اینقدر سیاهه جلو اینهمه فامیل زشته رو بچم ایراد بذارم و بیهوش شدم باز 

باز بهوش اومدم خوب بود یه لباس قرمز داشت عزیزم ولی گریه نکردم خیلی محکم بودم برای خودم به همه کاراش میرسیدم نمیذاشتم کسی به خودم بچه کمک کنه همزمان زردی داشت با سزارین رفتم بالا سرش 5 روزه بود 5 شب تو بیمارستان یه لنگه وایسادم گفتم با بچم اومدم با بچم برمیگردم نمیخوام کسی بهم کمک کنه 



خدا دامن همه منتظرا رو سبز کنه این لحظه رو ببینند - خدا همه مجردا قسمت خوب بده که طعم مادر شدن بچشن از صبح تاپیک ازدواج زیاد دیدم گفتم اونا رو هم دعا کنیم   

من با بیهوشی کامل بودم به هوش اومدم تو بخش بودم که بچم نشونم دادند به نظرم یه آفریقایی بود (تاثیر دا ...

منم ۳روز بیمارستان بودم ۱ شب برگشتم خونه دیدم بچه زرد زرد شده بود مثل پفک نمکی دوباره برگشتیم بیمارستان ۵ روز طول کشد ..چقدر گریه  میکردم ..😄😄

مشاور امور ملکی در کیش..🌴
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792