برای بار دومه تاپیک زدم
دختر و پسر باهم دوست باشن چند سال ، بعد مادر پسره گفته همه عروس هامو برم معاینه بکارت پیش دکتر متخصص زنانی که چندین ساله می‌شناسه ، توی شهرستان خودشون ، هیچ دکتر دیگه ای رو هم قبول نداره
برای خودم پیش اومده
شرایط پسر عالیه ولی این مادر زندگی منو جهنم می‌کنه ، رسما روانیه
حق دارم؟؟؟
بعدشم مهریه فقط ۱۴ تا ، رسمه ، معاینه بکارتم رسمه
مگه دیوونه ام قبول کنم وا
اگه پسره این تفکرات سمی رو تداره آره
من باشم نمیتونم همچین چیزی رو قبول کنم حالا مهریه رو میشه کنار اومد ولی معاینه نه
مهریه ۱۴ چقد کم
معاینه ام که میگه باید رفت
احتمال خیلی زیاد قبول نمیکردم
نه اصلا یه عمر جنگ اعصاب خواهی داشت با این خانواده..
این پسره بی عرضه هست مادرشو بی خیال
بالاخره پسره میدونه معاینه قراره ببرن چرا نمیگه نمیخوام ؟ نکنید ؟
این از همین الان چشش به دهن مادرشه هر دوتاشون زندگیتو جهنم میکنن نه فقط ماذره
یعنی پسره عرضه نداره بگه نمیخوام ببریدش!!!!!!یا نه بهت شک داره
من بااینکه مادرشوهرمم ازم خوشش نمیومد باهام لج بود اما هرگز نگف ک معاینه شم
اما مهریم ب درخاست خودم ۱۴ تا سکه س و یه سفر حج
منم نه، چون پسره با این اعتقاد رو داره که با اعتقادات من همخونی نداره یا هم به معاینه اعتقاد نداره که یعنی زیر سلطه‌ست. حداقل پسره یه کم باید بجنگه سر این موضوع با مادرش.
این شوهر نمیشه برات اصلا بحث معاینه به کنار اینکه هم موضع خانوادشه بعدها داستان سازه میشی مثل همین ها که تاپیک میزنن شوهرم چشش به دهن خانوادشه من هیچم
ببین من خودم بخوام میرم معایته یا اینکه تو خانوادم باشه همچین چیزی ولی اینکه پسره اینجوری بگه نری نمیخوام خودم میزنم در دونش میگم برو هری این مدل رفتار نماینگر خیلی چیزهاست فقط یه معاینه رفتن نیست
نه
با همچین اسکولایی وصلت نمی کنم
