2777
2789
عنوان

خواهشا خودتونو بدبخت نکنید

| مشاهده متن کامل بحث + 1125 بازدید | 66 پست

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

هی محمد داد میزد به شوهرخواهر من چشم داری . فحش میداد کتک میزد . اخرشم اش و لاش بردتم خونه بابام ... بابامم جای اینکه حمایتم کنه اونم بدتر فحش میداد میگف تقصیر خودته . بابام افتاد دنبال کارام صیغه رو باطل کردیم ولی من هنوز عاشقش بودم  اونم هی میگف غلط کردم ببخشید تروخدا برگرد خواهش میکنم ولی بابام دیگه نمیزاشت . کارم گریه و زاری شد بعدش افسردگی شدید گرفتم تا همین چند وقت پیش . هنوزم همش زنگ میزنه التماس میکنه منم شدیدا عاشقشم و نمیتونم از فکرش دربیام اما ترجیح میدم دیگه تحقیر نشم اونجوری .. دبیرستانو عوض کردم خونمونو بابام عوض کرد جهازو برگردوندیم . همه ی اینا ل شد ولی تنها چیزی که باهام موند فرصتایی ان که از دست دادم و قبل و روح و روانم

هی محمد داد میزد به شوهرخواهر من چشم داری . فحش میداد کتک میزد . اخرشم اش و لاش بردتم خونه بابام ... ...

اخ اخ چه کردی دختر

ولی اینو بدون خیلی راه در پیش داری هیچ وقت برای ساختن زندگی دیر نیست


اونموقع مامانش بهش نگفته بود ، مامانش صبح این فکرو انداخت به جونش چون محمد همچین ادمی نبود که برا خو ...

ببخشیدا ولی این محمد خان شما چقد دهن بین هستن آخه شما اونجا مهمون بودین اونم با خوانواده همون بهتر که بره پی کارش کتک کاری اونم این دوره زمونه  ور افتاده مگه عصر حجره

امیدوارم همه به نظرات هم احترام بزاریم  

الان فقط من موندم و ابروریزی پیش فامیل و دوست و اشنا و فرصتای از دست رفته و روح و روان و قلبم . الان دارم برا کنکور میخونم اما دیگه انگیزه ای جز رفتن از خونه بابام ندارم چون بعد از اون دیگه بابام نمیزاره تنها جایی برم بهم سرکوفت میزنه ... خواستم اینو بگم که دخترا خواهشا خودتونو درگیر کسی نکنید فقط به فکر موفقیت خودتون باشید . من الان هرکارم کنم نمیتونم اوضاعو برگردونم به اول . دیگه احساسات من بهم برگردونده نمیشه . اونی که میمرد برام تهش اون بلارو سرم اورد درسته الان هر روز التماس و خواهش میکنه اما حتی اگه برگردمم چیزی درست نمیشه و همیشه سایه این اتفاق تو زندگیم میمونه

اخ اخ چه کردی دخترولی اینو بدون خیلی راه در پیش داری هیچ وقت برای ساختن زندگی دیر نیست

خیلی خریت کردم خیلی . بزرگترینش وایسادن تو روی بابام  تحمل کردن اون شرایط بود اگه اونموقع به مامانم گفته بودم الان انقد اوضاع بد نمیشد

هی محمد داد میزد به شوهرخواهر من چشم داری . فحش میداد کتک میزد . اخرشم اش و لاش بردتم خونه بابام ... ...

به نظرم کتک زدن اصلا مسئله کوچیکی نیست اگه دوست داشت که نباید کتک میزد بیخیالش شو 

رشد هدف والای آدمی‌ست🌱
خیلی خریت کردم خیلی . بزرگترینش وایسادن تو روی بابام تحمل کردن اون شرایط بود اگه اونموقع به مامانم ...

زنگ میزنه به پدرت؟

چی میگه؟

مادرش کدوم قبرستونیه؟

از ی دختر ۱۷ ساله چه انتظاری داشته باید حمایتت میکرد 

متاسفم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   آرزو_1388  |  6 ساعت پیش
توسط   مادرزنم  |  4 ساعت پیش
توسط   honye_ella  |  18 ساعت پیش