من برای داداشم که می خواست به دنیا بیاد خیلی خوشحال بودم اما وقتی به دنیا اومد اینقدر سختی کشیدم و مشکلات داشتممممم..... که دیگه دلم نمی خواد خواهر یا برادر دیگه ای داشته باشم .
نمیگم داداشم رو دوست ندارم ها نه ، اما دیگه دلم نمی خواد خواهر یا برادر دیگه ای داشتم .
به مامانم می گم برای چ یمی خوای بچه دار شی؟ میگه نه من نمی خواهم بچه دار شم اما وقتی با خاله هام حرف می زند بهشون می گه ۸ ماهه دارم اقدام می کنم. و می خوام بچه دار شم .
می دونم به من ربطی ندارد اما مامان بابام چرا نظر من. براشون مهم نیست ؟ چرا منطقی فکر نمی کنن؟
بابام ۴۳ سالشه
مامانم ۴۰ سالشه
من ۱۵ سالمه
داداشم ۹ سالشه
مامان بابام تازه دارن زندگی می کنند.
من. و داداشم تازه داریم بزرگ می شیم
ادامه....