من بودم زنگ میزدم یه دل سیر بهش بد و بیراه میگفتم شخصیت نداشتشو میکردم ت ... بعدشم میگفتم بیا بچه هاتو ببر من نوکرت نیستم تو بری خوشگذرونی منم بشینم خونه پدرم سرشون درد بیارم ...تو چرا هیچی نگفتی دقیقا من باشم نمی‌ذارم خونه ی فامیلش یه نفس راحت بکشه
هر طور شده برگردین سر زندگیتون و با همسرتون صحبت کنین تا ابد که نمیشه خونه پدر موند
بشین تاوقتی بیاد ازبابات یا کسی پول بگیر وقتی اومد دنبالت بگو پول بابامو بده خرجمون کرده
تو خیلی ساده ای ......☹️☹️
خیلی خیلی حماقت میکنی.....😑😑😑😪😪
باورکن همین سادگیته که شوهرتو پررو و متوقع کرده
همش از تو توقع داره...... خودش اصلا پشتت نیست
الان که گوشواره فروختی و بردیش عروسی😣😣
خودت الان پول داری یه بیسکوییت برا بچهات
بگیری ؟؟؟؟ نه نداری ..... پس توام مثل خودش باش
فقط فکر خودت و بچهات باش .... دیگه دلت براش نسوزه
این آدم لیاقت خوبی و مهربونی نداره ....فکر بچهات باش
عجیبه !!من به شوهرم بگم بالا چشمت ابروعه از ناراحتی میخواد سکته کنه
یبار بهش گفتم من نمیام تهران خودت برو پاشد دعوا راه انداخت خونه مامانم اینا که باید همین الان بریم
خوب ادبش کن از مادرن پول بگیر بشین خونه پدرت ... بالاخره که زنگ میزنه
زنگ بزن به خانوادش بگو منو گذاشته اینجا پولم بهم نداده آبرو شو ببر داره از صبوری و حیا تو سو استفاده میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
