امشب رفتیم بیرون با دوستامون اونا دوتا پسر دارن پسر دومیه از دخترمن یکسال بزرگتره (میره اول) بازم باهم بیرون رفته بودیم اماچیز بدی ازش ندیدم امشب توماشین تو راه برگشت
دخترم گف مامان تواتاق ک بودیم
طاها گف بیا لباسامون رو باهم درایم منم بهش گفتم نه
طاها گف پس منم درنمیارم
منم بهش گفتم درنیار
طاها گف اخه بازیه
گفتم این چ بازیه اخه