یه دختر هست باباش مرده
برادرش تصادف کرده و بیکاره
مادرش بیکار
فقط این نان آور هست
و از دار دنیا فقط یه خونه دارن
با گاری میره سر سطل آشغالها و جمع میکنه و میفروشه و درامدش اینطوریه
چیزی که جگر آدمو کباب میکنه
چهرش و چشماشه
هر بار که نگام بهش افتاده
انگار از چشماش داره اشک میاد
غم و اندوه توی چشمهاش داره فریاد میزنه
حتی یکبارم حتی یه کم حالت لبخند و حتی حالت معمولی توی چهرش ندیدم
فقط غم و اندوه عمیق
لطفا براش دعا کنید