یه سری خاطرات هست که آدم خجالت میکشه حتی تو خلوت خودش مرورشون کنه چون از خودش خجالت میکشه. از حماقت زیاد، از خریتِ بیانتها، از اهمیت دادن به آدمای لاابالی...
(سریع تایپ میکنم پس اگه کلمه ای رو اشتباه نوشتم به خاطر اونه ) کوروش شاه جهان شاه بزرگ آزاد مرد آزاد مردان آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم(شاهنشاه) آریایی هستم فرزند کوروش بزرگ به تاریخ کشورم بسیار افتخار میکنم لر ها سرچشمه ی اصالت هستند به قومیت با اصالت و غیرتمند خویش افتخار کرده و به کشورم و تاریخ کشورم پایبند هستم لرها همان قومی بودند که در تاریخ نام تیمور را لنگ کردند✌🏻*بعد این همه بارون خون بلاخره پیداش میشه رنگین کمون🕊* زنده باد ایران و ایرانی(بی احترامی=بیاحترامی)
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی