مادرشوهرم خیلی کم پیش میاد کولر روشن کنه مگر با زور ما اونم خیلی وقتا قبول نمیکنه به قصد اذیت
امروز اومدم خونشون تو یه شهر شرجی پنجره رو باز گذاشته خودش میدونه من و شوهرم گرمایی هستیم .شوهرم برگشته میگه کولر بزنین خیلی گرمه میگه تو گرمته برو کنار پنجره بشین من چی کار کنم جورابتو دربیار خنک میشی .
منم گفتم آره گرمه و اینا دیدم مثل همیشه وقتی من میگم مقاومت میکنه گفتم ما هستیم روشن کنین ما رفتیم باز خاموش کنین .رفته تو اتاق با خنده برگشته منو مسخره میکنه ادامو درمیاره این آدم عوضی میگه فلانی زااار میزنه میگه کولر بزنین .یک جوری مسخرم کرد اب شدم کف زمین.گفتم چون من میگم اینجوری میکنی ؟