توروخدا غربالگریو جدی بگیرید
این بچه معلول بود از بدو تولدش،مشکلات جسمی زیادی داشت گردن به پایینش تکون نمیخورد،غذا سخت میخورد،یه پاش کوتاه تر ازون یکی بود
ولی خیلی خوشگل بود
تازه یکسالش شده بود،چندبارم مامانش گذاشته بود پیش منودخترم که بره به کاراش برسه
اصلا یاد چشماش میفتم،یاد دستاش میفتم گریم میگیره.
از خونشون الان هیچ صدایی نمیاد،نه کسی گریه میکنه نه داد میزنه مهموناشونم رفتن اینام درو بستن.
نکه حالم خیلی خوبه همه چی عالیه،هرروز یه بدبختی و ناراحتی به مشکلاتم اضافه میشه.
دق میکنم آخر،یه موقع دیدید مدت زیادیه تاپیک نزدم بدونید از غصه غمباد گرفتم مردم.