من بزرگترم و مجرد
اون پیش شوهرش گاهی حرفای بهم میزنه که اعصابم و خورد میکنه
امروز میگه ابروهات و شونه کن. من شونه تو کیفم اضافیه میدم یکی بهت
منم گرمازده شده بودم حال نداشتم با این حال نشسته بودم پیششون تا ناراحت نشن
خودم و زدم به نشنیدن. مجدد ۲ ساعت بعد تکرار کرد
گفتم باشه یه بار گفتی تموم کن
باعث میشه گاهی شوهرش یه جور نگاه کنه. یا به خودش اجازه بده یه وقتایی بد باهام حرف بزنه.
من ابروهامم مرتب بود فقط کمی حال نداشتم