واقعا دلم گرفته حس میکنم زندگی نا عادلانه اس من پدر فوق العاده بدی داشتم میتونم بگم در ماه یکبار دست رو مادرم بلند میکرد هرجوری شذه بود درس خوندم مستقل شذم طلاق مادرم رو گرفتم از همه تفریحاتم زدم مادرم مریض بود سه ماه استراحت مطلق بود بخدا صبح میرفتم سرکار پول پرستار میدادم شب رو زمین کنار تخت مادرم میخوابیدم پرستاران به حالم گریه میکردن برای مادرم مغازه زدم ورشکست شد فکر میکردم خدا با دادن یه همسر خوب تلافی کرد خوبیامو اما همون همسر بزرگترین ضربه های روحی و روانی رو بهم زد چرا زنذگی آنقدر ناعادلانه اس؟