خانما من مدتی هست کار سفارش زدن تو خونه رو شروع کردم
از بس شوهرم بهم میگفت پس اینهمه رفتی کلاس چرا بلد نیستی ازش درامد کسب کنی…الان که شروع کردم دیروز یه مشتری آشنا داشتم وقتی محصول رو سفارش داد من روم نشد قیمت رو بهش بگم( دیدین ادم همیشه از آشنا ضربه میخوره)میدونم اشتباه کردم وقتی محصول رو اماده کردم پیام داد کنسل کرد منم گفتم دیر گفتین من پخت کردم براتون و خلاصه گفت امروز میاد میبره منم تااااشب منتظرش بودم ونیومد والبته ناگفته نمونه که گفت ما یهویی یکی از اقواممون فوت شد ودستمون بند شد کلییییی عذر خواهی کرد هم پیام داد زنگ زدگفتش میدونم دیر وقت میشه واینا ولی اگر ممکنه من اخر شب سر راه بیام بگیرم وببرم ( ببین میدونم اشتباه کردم خودم باید ساعت تعیین میکردم که مثلا فلان ساعت هستم)ولی چون قرار بود بیاد ببره منم فردا صبح نیستم و دیدم دوباره ممکنه من فردا بازم معطل این بشم
گفتم باشه بیدارم بیاین ببرین ولی تا نیم ساعت دیگه حتما بیاین
اما شوهرم از دیشب تا الان اینقدر خوردم کرد فقط شوهرم
هیچوقت ازم قدردانی نکرد هیچوقت پول نداد وسایل اولیه ام رو بخرم خودم پس انداز میکردم خودم دونه به دونه وسایلام وهزینه هایی که کردم برای کلاسام رو خودم زحمت کشیدم کار کردم و یه پله پیشرفت کردم