2777
2789
عنوان

ایا باید ادامه بدم به رابطه یا نه

125 بازدید | 7 پست

من خیلییی وقت نیومدم  اینجا.. نمیدونم اصلا کسی منو یادش هست یا نه

ولی امروز بعد مدت ها گفتم بیام و حرف بزنم

من حدود ۲سال و خورده ای که با پسری  دوستم… داستان اشناییمون مفصل.. من سه بار اتفاقی توی جاهای مختلف دیدمش.. دفعه اول که دیدمش به نظرم ادم فوق العاده شیطونی میومد و من چون کلااا ادمی ام که حوصله دردسر ندارم.. بیخیال نگاهاش شدم.. دفعه بعد هم اتفاقی دیدمش.. و گفتم بیخیال.. ولی دفعه سوم که دیدمش هم من و هم خودش خندمون گرفت.. گفتم بیام و یه شانسی بدم به اشنایی.. که دقیقا روز اول اشنایی هم دعواموت شد

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یکی بود میگفت زمانی که تو سوال اینکه ادامه بدم یا نه یا اینکه چرا من اینجام یا چرا باید ادامه بدم... وقتی اینا به ذهنت میاد یعنی رابطه سالم نیست

🌻تاحالا فکر کردی چرا باید مغز فیلمی و در طول شب به خوردمون بده و اسمش هم بزاره خواب؟🐝🌻

 من اولین دوس پسرم محسوب میشد و خیلیی محتاط بودم … ولی خب دوباره اومد جلو و گفتیم قرار بزاریم و دفعه اول که همدیگه رو  رفتیم بیرون حضوری دیدیم انگار اون جرقه اتفاق افتاد.. واقعا حس قشنگی بود

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟

ولی الان نمیدونم.. مشکلات زیادع.. اختلافات.. سختی ها.. همونقدر هم عشق و وابستگی هست.. نمیدونم اصلا کدومو بنویسم.. نمیشه یه رتبطه دو ساله رو نوشت

من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز