چند سال بدون هیچ توقعی پای ی پسر موندم دیشب سر ی چیز کوچیک بحثمون شد
جدا از اینکه دم ب دقیقه بهم میگه عصبی برو پیش روانشاس و... یک درصدم خودشو مقصر نمیدونه
بعد اومده ب من میگه فکر کردی چرا پیش مادرم ازت تعریف نمیکنم حرفتو نمیزنم چون بهت اعتماد ندارم از اخلاقت مطمئن نیستم
حالا خودش چیه؟ خودش وقتی کنار من راه میره قیافه و تیپش زار میزنه از،بس داغونه و ب من نمیاد
خاک بر سرم کنن همین