حالم خیلی خیلی بده. دارم میمیرم خیلی سخته.عاشقش بودم. دو سال بود که با هم حرف میزدیم .مامانش با یه مرد دیگه آشنا شده بود میخاست طلاق بگیره بره با اون مرده ازدواج کنه. می گفت نمیتونه بدون مادرش زندگی کنه اونم مادری که میخاد ولشون کنه بره.خودش بهم گفته بود بخاطر این موضوع میخاد خودشو بکشه ولی باور نمی کردم بخاد این کارو بکنه. همش ۱۹ سالش بود و سه تا برادر کوچیک تر از خودش داره که کوچکترینش فقط ۲ سالشه.
یه مادر چطور میتونه به خاطر یه مرد غریبه یه مرد هول چهار تا بچشو ول کنه😭
من دارم می میرررم