ابن روزا خیلی فکرمیکنم، همیشه عصبانیم بعدم بابام بهم میگه تو خودازاری داری..
فکرام اینطوریه که : اونا چرا از من یچیزی رو قایم میکنن بعد بم هیچی نمیگن؟ چرا من به طرف دوماه پیش همچین حرفیو نزدم؟
به اون روزایی مه توی مدرسه میرفتم دستشوییش و شدید گریه میکردم فکرمیکنم. صورتمو انقد میشستم که مدرسه فکرکنن اصلا گریه نمیکردم،
اخرین روز مدرسه بام فاجعه بود، یه روز زهرماری دیگه، اون روزایی که ادم احساس میکنه نامرئیه رفتم توی دستشویی و کلی گریه کردم. ینی من برای هیچکس اهمیت نداشتم؟ بهم نگفتن دختر تو چِت شده.
من انقد فکرمیکنم که سرم انگاری داغ میکنه. انقد که خودخودکی میزنم زیرگریه، اونا توی مدرسه اذیتم میکردن، تهدیدمیکردن و بعدم مسخره و کتککاری
من حرف دلمو به کی بیام بزنم؟ میشه شما کمکم کنین؟