دوست شوهرم اومده پیشش بهش گفته با بچه ها چه میکنی تو
ما که اونم موقع که پسرمون کوچیک بود زنم حامله شد خیلی هردوناراحت بودیم و انداختیم الانم زندگیمون خوبه خداروشکر و مسافرتم رفتیم تازگیا
با شاسی هم اومده بود😐
حالا ماهم تو همین شرایط مشابه بودیم
حالا اونموقع هی شوهرم بمن میگفت بندازیم من قبول نکردم و دوقلو شد و الان واقعا هردو خیلی سختی میکشیم چرا مردم اینجورین اخه خودت یه گناه کردی دیگه نیا بگو تو هم باید همون کارو میکردی😔