رو تخت دراز کشیدم ادامس میجوم و تو گوشی میچرخم
رو مبل لم دادم همه چراغا خاموشه شوهرم از خستگی ساعت 9 خوابیده
همین
خیلی عصبی و ناراحتم. یه تاپیک زده بودم یه خانم اومد همه نی نی یارها رو تگ کرد حتی نمیدونم کیه. خصومت شخصی دارین خانوم شما با من؟
بچم رو پاک دارم تکون میدم بخوابه در آن واحد هزار تا فکر توسرم
از عروسی پنجشنبه که دعوتم و چه شکلی خواهم شد تااااا اینکه کاش یه کاری برای خودم کنم از روزمرگی خستم
🤣🤣🤣🤣
رو مبل نشستم و خانواده محترمم خوابن دارم تو تاپیکا میچرخم هم زمانم تو تاپیک مشاعره آهنگ میگم😂
بچه هام خوابیدن شوهرم خرپف میکنه صداش میکنم هردفعه، میگه نه اشتباه میکنی من خروپف نمیکنم سعی داره منو دیوانه جلوه بده🤣چایی ریختم تخمه هم میشکنم عاشق سکوت شبم مغزم استراحت میکنه از شلوغی روز
پریودم زیر دو تا پتو رو تختم دراز کشیدم تو تاریکی شوهرم تازه اومده رفته بوده پیش کسی کار داشته طرف رستوران داشته
چند پرس غذا هم آورده میگه پاشو بخوریم میگم نمی‌خوام تو بخور دیگه حال هیچی ندارم سردمه
بچه م خوابه، منم رو تخت دراز کشیدم، شوهرم یه کاری پیش اومده که تا الان سرکاره. غذاش اماده س
میخوام برم حموم هم حسش نیست هم اگه نرم خوابم نمیبره!
اشپزخونه رو مرتب کردم ظرفا رو شستم، سینک رو تمیز گردم، گاز و هود رو پاک کردم.
ولی به پذیرایی که رسیدم حال نداشتم 😄
گریه کردم
دلم نمیخواد صبح بیدار بشم
