خانمها ما سه تا دختريم و دو تا پسر. پدر و مادرم شديدا به پسرها ميرسند !! به هر كدومشون يه خونه باغ١٥٠٠ متري و يه مغازه دادند و خونه. دادشم نامزد هست و برا زنش تا حالا نزديك ٨٠٠ ميليون طلا خريدند و امروز مامانم به دادشم ميگفت برين براش سرويس طلا هم بخرين! (قبلا يه سرويس براش خريدند! ) دادسم گفت چه خبره همون كافيه! مامانم بركشت گفت خدا شاهده نخري دستبند خودم رو ميفروشم براش ميخرم!! منم بهش گفتم مامان منم شما رو حلال نميكنم ! ما سه تا دختريم اندازه ي يه نصف پسر هم نشديم!! چه خبره تون هست!!؟ بلكه فردا پس فردا مشكلي با شوهرامون پيدا كرديم اونوقت يه چيزي هم برا ما نگه دارين!! برگشت و بهم گفت ديگه همينه ديگه!!!!
خانم دردو غمش رو برا ما به ارث گذاشته وپول و مالش رو برا پسراش.
تا حالا خودمون رو براشون هلاك ميكرديم ديگه از اين به بعد مي بينند!!