2777
2789

سلام من متاهلم امروز حلقه ننداختم و بیرون کار داشتم یکجایی بودم که مسافتش تا خونمون خیلیییی بود 

از یه موتوری که ایستاده بود و یه پسر موجه و جوان آدرس پرسیدم گفت برو سر چهارراه سمت راست تاکسی ها میبرن اونجا که تو میخای بری، رفتم سرکوچه که رسيده بودم دیدم پسره گفت تا یه جاهایی هم مسیریم بیا برسونمت،  منم رفتم سوار موتورش شدم اصلا نمیدونم چرا اینکارو کردم خیلی موجه بود منم کیف گذاشتم بینمون و سوار شدم

وقتی رسیدم مقصد گفت زیاد میای این ورا گفتم نه چطور گفت خودم برسونمت منم گفتم نه نگه دار میخام پیاده شم نگه داشت گفتم چقدر شد گفت پولی نیست من یه تماس دارم گوشیتو بده زنگ بزنم به کسی عوض پول

گوشیمو دادم زنگ زد به خودش با گوشیم بعدم لبخند زد گفت هرجا خاستی بری میگی خودم بیام

بعدم من گوشیو گرفتم و بدو بدو رفتم سمت ماشین های تاکسی....

حس عجیبی دارم 

چرا این تفکر که این یکی فرق داره این یکی واقعا میخاد کمک کمه این یکی واقعا مثل ناموسش میدونه منو رو هیچ مردی صدق نمیکنه😶

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

متاهلید و سوار موتور پسر غریبه شدید؟؟


موجه بود؟؟ 


نمیگن فردا روزی هزار تا حرف در میارن 


من همچین کاری میکردم همسرم درجا طلاقم میداد

"یک عدد مادر ۲۳ ساله مادر دوتا کوچولو هستم"                                          - متاهل و متعهد💙🌱

تقصی خودته دیگه واقعا به این چیزا فکر نکردی

سال ها خودتو عذاب میدی ‏تا در نگاه دیگران بالا بری ‏بعد که همین دیگران رو از نزدیک میشناسی ‏میفهمی که چه قدر به خودت ظلم کردی ‏و به خاطر کسانی خودتو رنج دادی ‏که خودشون پر از عیب و ایراد و کمبودن ‏لطفا خودتو زندگی کن و به خاطر خودت تلاش کن تا شرمنده خودت نشی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792