من ابله مرغان گرفتم چند روز تب داشتم بحثی پیش اومد با خانواده شوهرم کلا قهر بودم
دوسه بار حالمو از شوهرم پرسیدن اما اصلا بهم زنگ نزدن
امشب زنگ زدن شوهرم حالمو بپرسن شوهرم گف به خودش هم زنگمیزدین بد نبود چند روز تو تب سوخت
مادر شوهرم زنگ زد به من خیلی هم گرمنگرف فقط گفخوب شدی و فلان
از دست شوهرم خیلی عصبانیم بهش گفتم از گدایی محبت و توجه متنفرم نباید میگف بهشون
گف من گله کردم که حال زنمو نپرسیدین