وقتی برگشتم دیدم بوی بدی توی خونه پیچیده . دره فریزر باز مونده بود و تمام گوشت و سبزی ها گندیده بود. البته در رو من بسته دیدم ولی خب معلوم بود باز مونده بوده و شوهرم وقتی دیده بازه بسته . شوهره من از صبح خیلی زود تا اخر شب همیشه سره کاره . بهم گفت من نفهمیدم گوشتا گندیدن من فقط بوی بد رو متوجه شدم . همون موقع همسایه اومد گفت شوهرت چند شب خونه نیومد!!! که شوهرم گفت اینطور نیست و من دیر میومدم . حالا باز دارم میرم تهران و حالم بده دلم شور میزنه .
من رفتنم همیشه نهایت یک هفته ست . شوهرم گفت که من شب گیج میام نمیفهمم چی به چیه که . تازه نمیگه در باز مونده میگه لابد باز مونده لای در . نمیدونم . خیلی خسته میشم اصلا نمیکشه مغزم تحمل نداره