2777
2789

يه چيزي ميگم ، به خدا عين حقيقت …. 

هيچ چيزي توي اين دنيا بدتر از پدر بي مسئوليت نيست 

خيلي خسته ام از كاراش 


خيلي چيزا تو دلم مونده / 


من حتي بله برون رو خودم براي خودم گرفتم - 

مجرد كه بودم هر كادويي كه قرار بود به داماد بديم ، 

من طلاهامو ميفروختم و به اسم خانواده ميدادم به طرف - 

تا رسيد به مراسم بله برونم - 

بازم من چيزي از بله برونم و عروس شدنم نفهميدم 

چون تمام هزينه ها رو خودم بايد ميدادم - 

هر زمان به پشتم نگاه كردم ديدم پشتم دره ست - 

اون زمان بجاي اينكه به فكر ارايشگاه و لباس خودم باشم - 

فقط دنبال جور كردن هزينه ها بودم - 

طوريكه يادمه يكي از مسئولان اون سالني كه ميخواستم توش مراسم بگيرم بهم گفت عروس تو به اين چيزا فكر نكن ، باباها خودشون اينا رو رديف ميكنن - 

با اين جمله ش نميدونستم بخندم يا گريه كنم - 

من اصلا اون زمان به تنها چيزي كه فكر نميكردم لباس و ارايشگاه بود - 

هرچي داشتم رو تا حالا فروختم - 

يادمه ٢ روز مونده بود به مراسم بابام بهم گفت به من چه ؟ 

اصلا مراسم رو كنسل كن - 

يا خودت بده - 

مراسم هم كه انجام شد ، فقط به من پوشيد و اومد اونجا نشست - 

حتي پول حلقه رو يه مقدارشو از خود داماد گرفتم ، به هواي پول ارايشگاه واسه عقد - 

حالا اينا گذشت …. 

الان داره زندگيمونو تباه ميكنه - 

بدهكاره و ميخواد ماشين خانواده رو هم بفروشه 

و حتي مشكل مسكن هم داريم با اين سن و سالها 

برادر بدبختم هم همينه - اونم بيكاره - بعضي وقتها ميره اسنپ - 

انقدر اين ادم " بابام " رو ما فشار گذاشته ، كه به خدا حس ميكنم دارم خفه ميشم زير اينهمه فشار - 

دلم ميسوزه براي مامانم كه اينهمه كار كرد - 

به خدا اشكهام بند نمياد - خيلي خسته ام 

الانم تا حرف ميزنم شروع ميكنه به دعوا 


خسته ام …. خسته ام …. خسته ام 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز