برا فضولی اومده میگه چرا طلاهات نمیپوشی گفتم من طلایی ندارم چون پسرش فقط چندتا النگو خریده بودبرام اونم فروخت هرچی دارم مال مجردیمه
بعدحالا شوهرمم امروز حرف طلامیکرد منم بش گفتم بازکی کرده توگوشت داری اینا رو تحویل میدی.واقعا ازین زن خسته شدم انقد توهمه چی سرک میکشه