من با خودم عهد بسته بودم که اگه به حاجتم برسم بیام و تو نی نی سایت بگم ،من ۷ ماه بود میخواستم باردار شم و نتیجه نمیدیدم قرص های میلیونی دکتر ،آزمایش واقعا خسته شده بودم ۲ ماه پیش بعد اینکه دکتر بهم یه عالمه قرص داده بود رفتم واسه سونوی فولیکول هام ولی دکتر گفت که فقط یه فولی ۱۰ دارم اون روز کل مسیر برگشت به خونه رو گریه کردم حالم واقعا بد بود اگه تاپیکای قبلم رو ببینین هم متوجه میشین ،اومدم خونه و من چند هفته فقط گریه میکردم تا اینکه یادم اومد تو نی نی سایت خونده بودم که حضرت ابوالفضل طاقتشون کمه با دل شکسته و نا امید آقا رو صدا کردم با دل خون گفتم شنیدم میگن صبر شما کمه بخدا که صبر منم تموم شده لطفا خودتون شفای منو بدین منو صاحب اولاد کنین قسمشون دادم به برادرشون و خانوم رقیه نذر کردم ماه محرم لقمه نون پنیر سبزی بدم ،
من واسه این ماه هیچ امیدی نداشتم چون دکتر آب پاکی رو ریخت رو دستم و اینم بگم که دکترم یکی از بهترین دکترای شهرمونه موعدم رسید ولی من پریود نشدم فکر میکردم باز تو پریودم مشکلی بوجود اومده میرفتم باشگاه و اونجا خودمو میکشتم تا پری بیاد ولی هیچ خبری نبود
از جلو داروخونه که میگذشتم دلم گفت بی بی چک بگیرم ولی دو دل بودم و میگفتم مگه ندیدی دکتر چی گف امکان نداره