تاپیک قبلیم گفتم ۲ ساله دوستیم و انقد صمیمی بودیم و چون من خواهر ندارم ما به هم آبجی میگیم!
دوستمم متاهله و یه پسر ۵ ساله اینا داره و معلمه
ما توی خوابگاه دانشجویی کارمندی با هم آشنا شدیم چون هر دومون تو تهران غریب بودیم و اونم از یه شهر دیگه اومده بود موقت خوابگاه
تا اینکه خونه گرفتن و همسرش هم اومد تهران
گاهی دعوتم میکرد برم خونشون و خدا شاهده هیچوقت دست خالی نرفتم و همیشه هم شیرینی هم هدیه برای پسرش خریدم و اونجا هم کمکش کردم و نذاشتم حتی یدونه ظرف که من تو خونش کثیف کردم بشوره
تا اینکه فروردین هنوز حقوقمو آخراش نداده بودن و من سه روز مونده بود حقوقم واریز بشه دیگه حتی هزار تومنم نداشتم و بخاطر دلایلی شوهرمم نبود و قهر بودیم به دوستم پیام داد که آبجی من سه روز دیگه حقوق میگیرم میشه لطف کنی ۳۰۰ تومن بهم قرض بدی ۳ روز دیگه برگردونم؟بعد پیامم تو ایتا دید ولی جواب نداد...🥲بازم گذشت و به رو نیاورد...روز معلم دوباره دلم طاقت نیاورد پیام دادم تبریک گفتم فقط یه استیکر فرستاد بدون هیچ حرفی...حتی روز تولدش تبریک گفتم بازم فقط نوشت مرسی عزیزم...بعد حتی تولد منو چند روز پیش پیام خشک و خالی نداد😔تا اینکه دیروز یه پیام دادم حال خودشو بچشا پرسیدم فقط نوشت سلام عزیزم خوبی چه خبر بعد که نوشتم فکر کردم منو یادت رفته بازم فقط یه استیکر فرستاد....🤦🏻♀️😕من این روزا تو شرایط بدی ام و اون میدونه ولی بی معرفته
اینا یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟