قبل از ازدواج مادر شوهرم بشدت خوب رفتار می کرد و محبت امیز انگاری که من از اسمونا برای پسرش رسیدم
اما الان خیلی رفتار هاش عوض شده انگاری 360 درجه چرخیده
یه حس حسادت داره
فکر می کنه دارم پسرش ازش می دزدم با اینکه رفت امد به همون شکل معمولیه تازه قبل از ازدواج هم همسر من خونه مجردی داشته و اینطور نیوده که به مامانش چسبیده باشه
مثلا الان بشدت سر هزینه ها حساسه
مثلا یه بار با همسرم تماس گرفته بود و بهش گفته بود تو دیگه یه بسته شیرینی هم برا ما نمی خری همه خرجاتو بردی برای خانواده زنت یا چندباری اشاره های ریزی نسبت به اینکه:چرا اینقدر برای این دختره خرج می کنی داشته(من خودم شاغلم و دستم تو جیب خودمه خیلی خرج خاصی هم نمی کنه😐)
خوب حالا من باید چطور برخورد کنم که این شرایط یک وقت به دخالت های بیجا تبدیل نشه و شدت نگیره و کدورت پیش نیاد
پیش نویس:همسرم به صحبت های مامانش بی اهمیته منم که بهش گفتم گفت مدل مادر من اینطوریه تنها راهش اینه خیلی باهاش قاطی نشی،با اینکه من خیلی هم باهاش قاطی نیستم در حد خیلی معمولی