دل خواستگار سابقم رو بدجور شکستم
خیلی عذاب وجدان دارم،نمیدونم چیکار کنم راحت بشم یه کم،هی یادم میاد به حرفا و رفتاراش حالم بد میشه☹
چی گفتی که میگی دل شکستم؟؟
همین ک پشیمونی یعنی پس نمیدی اما خب اگ بتونی ازش معذرت خواهی کنی خیلی خوبه
چی گفتی مگ
الان دل بشکنی بهتر از اینکه وارد یه زندگی سمی بشی و دل خودت بشکنه و همش خودت رو فوش بدی چرا فکر میکردم میتونم درستش کنم این آدمایی که داخل آشنایی یه رفتار ازشون میبینین که مناسب نیست یا حتا قیافشون باب پسندتون نیست رو سریع جواب رد بهشون بدین که مطمئن باشید که عاقبت خوبی باهاش نخواهید داشت کاشکی روزی که شوهرم اومد خواستگاریم و باهاش حرف زدم و مشتی چرت و پرت تحویلم داد من یه دور ردش کردم بعد که اسرار کرد دوباره دیدمش و قبول کردم باهاش ادامه بدم میدونی من از ترس مجرد موندن از ترس کارما و عذاب وجدان قبول کردم زنش بشم روزی هزار بار میگم غلت کردم چرا فکر کردم میتونم تغییرش بدم ولی بعد از پنج سال زندگی مشترک میگم این آدم هیچ‌تغییری نکرده همونه آدم روز اوله یه آدم بددهن پر ادعا کاشکی یه فلش بک بزنن برم عقب و همچین غلطی نکنم قدر مجرد بودنت رو بودن و الکی واسه یه سری افکار مسموم زندگیت رو به فنا نده این نصیحت رو خواهری بهت میکنه که خودش خواهری نداشت که واسه یه انتخاب خوب راهنماییش کنه من الان با یه بچه کاسه چکنم گرفتم دستم شاغلم هستم میتونمم طلاق بگیرم و‌مستقل زندگی کنم ولی با این طفل معصومی که به اجبار وارد این دنیاش کردم چه کنم 😭
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
