همیشه همینه
من داییم زن زابلی داره و زابل زندگیمیکنه من زاهدان ام فاصله زابل تا زاهدان سه ساعته
بعد اینا بلوچ ان ما مشهدی من داشتم با تلفن صحبت نیکردم گفت کی بود گفتم دختر داییم میگفت مهمون داریم گفت اهاا گفتم اره
گفت کسی نون دایی تم خورده؟ این یعنی چی خب دایی من چیکار باید میکرد که نکرد ازش توقع چی دارین
منم گفتمکه چی مثلا این حرف گفت والا ماکه خیش شونیم نخوردیم البته کلا فکر کنم شهر شما انقدر بی مهر و محبت آن ما خیلی خوبیم
منم چیزینگفتم
شبش انقدر خود خوری کردم که چرا جواب شو خیلی خوب ندادم
حرص خوردم
الان گفتم هرچی بگه جواب شو بدم