یبار اینجا چهارتا پسر دوتا دختر برده بودن تو جنگل چادروبساط وخراب کاری پسرای منطقه فهمیدن بدجور غیرتی شدن چون پسرا مال شهر دیگه ای بودن اومده بودن برا دخترای اینجا خلاصه یه گروه شدن رفتن سراغشون تا دلت بخواد کتکشون زدن ماشینهاشون اوراغ کردن از لحظه شروع یکی فیلم گرفت خلاصه لختشون کردن ودوتاشون متاهل بودن همون لحظه زنگ زدن زناشون وفیلم کتک ولخت کردن ودخترها وهوه روفرستادن براشون یکی از خانما گفته بود کم زدینش برادری کنید دست وپا شوقلم کنید برام بگید نیاد این خونه ارزومه همه خیانت کارها کارشون به اینجا ختم بشه
عزیزم خیلی ناراحت شدم
میدونی یجورایی تقصیرشوهرت نیست
دوست منم همینه میره با رستوران دار کفش فروش نمیدونم خلاصه هرکی که یه منفعتی براش داره دوست میشه
بخاطرخوراک وپوشاک
امیدم لوندی میکنه برای مردا که هیچکس نمیتونه مقاومت کنه
بنظرم بامشاوردرارتباط باش و به شوهرت بازم فرصت بده
ولی به دختره پیام بده بگو میری پیش پدرمادرش
اگه دنبال طلاق نیستی و نمیخوای بری...راهی نداری جز اینکه دیگه کنجکاوی نکنی و گوشیش و نگردی بزار حداقل ترس از فهمیدن تو همیشه باهاش باشه و قبح کار براش ریخته نشه فکر نکنه تو قراره هربار اونو ببخشی....و اینکه اعصاب خودت داغون نشه دعا کن که خدا سر به راهش کنه
مداومت زن بر خوندن سوره نور باعث میشه اعضای خانواده از انحرافات جنسی در امان باشن
دستت دردنکنه بااین حرفت یکم اروم شدم ولی بهش فرصت میدم امابعدچندوقت ک خووب اذیت بشه فقط چون بار۳هس ک اینکارومیکنه وقول داده بودبهم وزدزیرقولش درسته زندگیم مث قبل اونقدررخوب نمیشه وفراموش نمیکنم هیجوقت ولی مجبورم چون دخترم هس ونمیتونم جدابشم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
