من همیشه از دوران نوجوانی توی رویا پردازی هام میگفتم در آینده یه بچه بیشتر نمیخوام ، بعدها که ازدواج کردم با همسرم که درموردش حرف زدم اونم موافق بود ، سه سال بعد ازدواج بچه دار شدیم و بارداری و زایمان به شدت سخت و دشواری داشتم ، با اینکه قبلش هیچ بیماری و مشکلی نداشتم . چنان بهمون سخت گذشت که کلا تصمیم گرفتیم بچه دار نشیم . من اسم بچه دوم میومد تن و بدنم میلرزید بیاد دردهایی که کشیدم (نمیگم چون نمیخوام آزرده خاطر بشید) ... پسرم ۸ سالشه از سه چهار سالگی میگفت آبجی داداش میخوام ولی هر بار منصرف میکردم چون تصمیمم جدی بود ، اما حالا گاهی حس میکنم ظلم میکنم در حقش اگه در آینده تنها بمونه 🤔 همسرم از خانواده پر جمعیته و خودم تک دخترم و یه داداش دارم که خیلی کم میبینمش 💁🏻 همیشه میگفتم دوستان جای خواهر و برادر رو برای بچم پر میکنن اما هر چی میگذره به این نتیجه میرسم یا نباید بچه دار میشدم یا حالا که آوردم باید دوتا باشن 🥹🥹 (راستی خودم لیسانسه و خونه دارم و شغل همسرم آزاده ، خونه و ماشین در حد معمولی داریم خداروشکر) همسرم چون برای بچه اول خیلی اذیت شدم الان مخالفه اما میتونم راضیش کنم ، لطفا راهنماییم کنید در این شرایط برای فرزند دوم اقدام کنم یا نه ؟؟؟
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
منم همین طور بودم به گفته ی مامانم ارتباط اجتماعی پایین، توانایی دوست شدن با بچه هارو نداشتم ...
😅 طبق نظر دوستان به نتیجه رسیدم بچه های خودخواه از تک بودن راضی هستن ، و بچه هایی مثل پسر من که عاشق همبازی داشتن هستن و دائم دنبال پیدا کردن دوست هستن، تک فرزندی بهشون آسیب میزنه .
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا