نمیدونم کار درستی بود ک تا الان رابطه جنسی مو باهاش ادامه دادم یا نه وقتی کمتر از ی هفته دیگع شایدم دو سه روز دیگه میره از این کشور
شاید دیگه نبینمش شاید بگیرنش شاید بمیرع خیلی اتفاقا تهدیدش میکنع
فکرا مغزمو میخوره نگرانشم دلتنگشم از ذهنم پرت نمیشه بیرون
حس میکنم زندگیم دیگه جریان نداره چطوری خوابیدن و زندگی کردن باهاشو فراموش کنم
اتفاقای بد و خوب بیرون رفتنا
واقعا نیاز دارم فراموشی بگیرم
نمیدونم چطوری رفتار کنم باهاش نمیدونم امشب ک میبینمش چی میشه
خسته ام نمیتونم با ادم جدیدی ارتباط بگیرم نمیدونم منتظرش بمونم یا پیر میشم چقدر قراره طول بکشه این درد و فراموشی