2777
2789

دوستان تو ۵،۶ تا پارت همه چیو توضیح میدم 

متنمم آماده هست تند تند میزارم 


لطفا کمکم کنید خیلی حالم بده 

نمیدونم چکار کنم 

پارت۱


منو شوهرم خیلی اتفاقی به پست هم خوردیم و یک دل نه ،صد دل عاشق هم شدیم

من ۱۸ سالم بود وقتی دیدمش

و شوهرم ۲۶ سالش بود

اون زمان هیچی نداشت

فقط یه پراید وانت داشت و شغلشم این بود ک

مرغ میفروخت

اون تایم درآمدش کم بود


ولی خب من واقعا آدم مادی گرایی نبودم و فقط برام اخلاق و ذاتش مهم بود


خیلی آقا بود خیلی خوش اخلاق مهربون

دلبسته،عاشق،حمایتگر ،فداکار ،و هر  اخلاق خوبی ک بگید داشت


یک سال دوست بودیم

و از اول دوستی قصدش ازدواج بود


ولی خانواده اش مخالف بودن

دلیل اول خانواده اش این بود ک

خیلی پولدار بودن و سطح من پایین تر بود


و مخالفت های دیگشون هم این بود ک

پسرشون مشروب میخوره و رفیق بازه و به درد زندگی متاهلی نمیخوره


خلاصه شوهرم گفت من زهرا رو میخوام

و خودش تنها اومد خواستگاری و

گفت تنها عقد کنید


ک بعدش خانواده اش ترسیدن و اومدن جلو


من مهریه ۱۴ تا انتخاب کردم

چون خانواده اش مخالف مهریه سنگین بودن


منم بخاطر شوهرم قبول کردم


ولی خدایی برای عقد و جشن عقد و تا الان هر مناسبتی

برام سنگ تموم گذاشتن و خیلی خرجم کردن و برام طلا گرفتن



خلاصه ک بعد از عقد دونه دونه مشکلات منو شوهرم شروع شد


اگ هستید ادامه بدم


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

36

(یادم رفت بگم ک من قبلا یه نامزدی ناموفق هم داشتم )


بعد از بک سال دوستی 

عقد کردیم به سختی 


دوماه اول همه چی گل و بلبل بود 


ولی بعدش کم کم مشکلات شروع شد 


اول فهمیدم فیلم پور،..ن میبینه 

و فیت..یش پا داره 

ک دعوامون شد و گذاشت کنار ✅


فهمیدم خیلی سیگار میکشه 

حداقل روزی یکی دو تا پاکت 

ک نتونستم تغییرش بدم ❎


خیلی رفیق باز بود 

هر روز میرفت پیش دوستاش نتونستم کامل عوضش کنم 


ولی الان هفته ای یک بار میره ❎



مشروب میخوره ❎


یه بار فهمیدم گل میفروشه ک گذاشت کنار ✅


فحش میده و داد میزنه نتونستم عوضش کنم ❎


ساعت کاری نداره 

از صبح زود تا ۱۲،۱ شب نیست ❎



ول خرجه پس انداز نداره ❎


خیلی نامرتب و کثیفه❎




این بدی هاش هست ک به مرور فهمیدم 


پارت ۲

خلاصه ک اول نامزدی و عشق و عاشقی 


ما افتادیم تو دعوا و قهر 


شوهرم هی میگفت تغییر میکنم 

بهتر می‌شد ولی کامل عوض نمیشد 


کلی خاطرات بد داریم 



و 

در حال حاضر حرمت ها از بین رفته 


و مثل روز اول نبستیم 


دیگ ناراحتیم براش مهم نیست 


باهاش حرف نزنم براش مهم نیست 


قهر کنم براش مهم نیست 


گریه کنم براش مهم نبست 




در صورتی ک قبل  ازدواج یه جواب زنگشو دیر میدادم گریه می‌کرد و کلی نگرانم می‌شد 

پارت ۳


خلاصه ک  تو این یک سال خیلی تحمل کردم 

ولی آدم نشد 


منم دیگ زدم به سیم آخر 


البته بگم ک شوهرم خیلی خصلت های خوبی داره ک 

متاسفانه بدی هاش بیشتر 



ما. ۱۰ روز پیش با دوستای شوهرم ک متاهل بودن رفتیم شمال 


و استارت دعوامون شروع شد 


نمیتونستم ارتباط بگیرم با زن دوستات

سنشون بهم نمیخورد
خودشون دوست بودن
من غریبه بودم
زناشون بی مسئولیت بودن
بچه هاشونو جمع نمیکردن

همش سر و صدا میکردن
این از خانواده دوستاش 👆🏻


شوهرم کلا با دوستاش بود
با من وقت نگذروند

و دوست نداشتن خانوادگی تفریح کنیم

خودشونو از زنا جدا میکردید

همش تنهامون میزاشتین  به بهونه های مختلف

شبا میدونستش ک من نمیتونم تنها بخوابم
ولی با این حال ک خبر داشت من خیلی خستمو خوابم میاد

یه شب ساعت ۷ صبح اومدی

یه شب ۳و نیم

یه شب ساعت ۴ ونیم اومد
اونم به زور زنگای من

ما رو تنها گذاشتن سه ساعت به بهونه بستنی خریدن ولی رفتن مشروب خوردید

فرداش تو ماشین  باهاش حرف زدم و گفتم ناراحتم تنهام گذاشت با دوستاش رفت مشروب خورد ولی 

سرم داد زد

گفتی گوه نخور هیچ عنی نیستی
بهم توهین کرد




اینا اتفاقی بود ک تو مسافرت افتاد 

و شروع دعوا ما شد 



و من اصلا خبر نداشتم ک با دوستاش قراره اینجور بشه 


تجربه نداشتم 


پارت ۴

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792