خواهرمو قبلا یبار پاگشا دعوت کردم نیومدن گفتن نمیتونیم از وقتیم عروسی کرده نیومده خونمون امروز با بدبختی مادرمو کشوندم اوردم خونمون بچمو نگهداره شوهرمم با منت نگهداشتم بریم خرید و اینا صبم ۹ زنگ زدم خواهرمو بهش گفتم و دعوتشون کردم ب خودم گفت باشه میاییم ساعت ۱۰ زنگ زد ب مادرم گفت نمیتونیم دقیقا همون لحظه ما اماده بودیم بریم خرید که شوهرم پیش مادرم چیزی نگفت و رفت سرکار پیام داد دیگه نگی خواهرمو دعوت کنما تازه دیروزم بیچاره ۶۰۰ تومن داد واسه شوهرش ی پیراهن گرفت بعنوان کادو واسه خودشم سکه پارسیان ۵۰۰ سوت خرید ازصب هی بهم میگه تو خودتو بی ارزش میکنی اون حتی ادم حسابت نکرد ب خودت خبر بده
چرا اینقدر خودتو کوچیک میکنی
دیگه عمرا دعوتش نکن
حتما دلخوره که نمیاد
حق با شوهرته
خب راست میگه دیگه شوهرت کار خواهرت نهایت بی ادبی بوده و دیگه نباید دعوتش کنی
قضیه ادم حساب نکردن نیست شاید شوهرش گیره، دختر عمه من از وقتی ازدواج کرده از همه جمعهای خانوادش حذف شده، شوهرش نمیذاره جایی بره، ماهم ندیدیمش کلا، نمیدونی زندگیش چطوریه که
حق داره شوهرت
شابد شوهرش خوب نیست وو نمیاد خواهرت روش نمیشه بگه بهتون علتش بپرس و بگو که ناراحتی بنظر منم دیگه دعوت نکن
چ کار زشتی
خودت زنگ بزن
بگو چرا؟
دلیا بپرس
شاید شوهرش یه مرگیشه
مشکلی با هم دارید؟
باید از خداش باشه که خواهرش دعوتش کنه
شما احترامتو گذاشتی ، دوبار دعوت کردی نیومده
دیگه اگر قرار بر رفت و آمد هم باشه خواهرتون باید زنگ بزنه و بگه میخوام بیام ، ن شما
به شوهرت بگو دستت درد نکنه، ولی خودتم دیگه دعوت نکن
راست میگه دیگه هیچ وقت دعوتش نکن و باهاش سرسنگین باش
هیچ کس از کس دیگه ای بیشتر نیست
خب از چند روز جلوتر باید دعوتش میکردی؟نه همین امروز صبح
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
