تهمت بی حیثیتی بهم زدن،در حد لالیگا افسردەم کردن،داغون کردن همو خودمو هم خانوادەمو...
ولی تمام امیدم این بود خانوادەم باورم داشتن..
الان باهاشون آشتی کردیم از سر اجبار بعد از یکسال قطع ارتباط کامل.
ولی از دلم بیرون نمیرە،و البتە طبیعیە کە بیرون نرە.
اگە فراموشم بشە معلومە خیلی بیعارم.
ولی خیلی دلم میخواد بە خاک سیاە بشینن،متنفرم ازشون،خدا بە سرشون بیارە چیزی کە ما کشیدیم،ان شااللە گریەهای مادرم دامنشونو بگیرە،ان شااللە درد دوری از عشق پاکم رو ،اونا هم بکشن...
کاش راهی بود کە میومدن حداقل معذرت خواهی میکردن،شاید صحبتهام مسخرە بنظر بیاد،مثل پیرزنا آە و نفرین میکنم ولی واقعا دلم خیلی پرە،هنوزم حرص میخورم،منی کە عادت نداشتم وقتی یهو بەخودم میام میبینم دارم باخودم حرف میزنم و باهاشون دعوا میکنم تو ذهنم...و هزار عادت عجیب دیگە!!
چون شوک خیلی خیلی شدییییدی بهم وارد شد،تاجایی کە مجبور شدم دست رو قران بذارم.
دعا کنید حالم خوب بشە ،مشکلات من و عشقم برطرف بشە ،بعد چندسال بتونیم بە همدیگە برسیم،دیگە نای ادامە دادن ندارم،با دل پاکتون واسە عاقبت بخیری من و همە جوونا دعاکنید و همراە قلب من از خدا بخواید کە کسانی کە تهمت برای مردم درست میکنن رسوا بشن😔
ببخشید سرتونو درد آوردم،امشب از اون شباس کە دلم خیلی پرە💔