سلام من خیلی ساله اینجام کاملا خاموش بودم، درد دل و حرفای همه رو خوندم
گاهی لبخند زدم گاهی ناراحت شدم اما الان خودم زندگیم به نقطه ای رسیده که به نظر و کمک همتون نیاز دارم خواهش می کنم هرکس که کاملا پخته و عاقله بمن راهکار بده که چکار کنم خیلی فکرم و دلم مشغوله چند وقته که شبها خوابم نمیبره ازین فکر که چه تصمیمی برای ادامه زندگی خودم و پسرم بگیرم
هر روزی که به آخر این ماه نزدیک میشیم من استرسم بیشتر میشه خدایا خودت کمکم کن ...
سوالتون؟
خب
تعریف کن
چی شده عزیزم
آخر این ماه چ خبزه؟
خب
پسرتون چند سالشه
اول اینو بگم که من به پست گذاشتن اینجا تسلط ندارم و اولین باره میخوام کمک بگیرم. پس لطفا ازم ناراحت نشین خواهشاااا🙏
سه سال پیش بنا به دلایلی مجبور شدم از همسرم یعنی پدر بچم جدا بشم البته اصلا و ابدا دلم نمی خواست خانوم خونه بودنم و از دست بدم اما متاسفانه پیش امد و ناچار زندگی چهارده ساله ی من تموم شد
در بدترین روزهای زندگیم بودم چندین ماه بود که بابای بچم رفته بود و منو با خونه اجاره ای و قسط وام و خرج بچه و خونه تنها گذاشته بود و حتی نمیدونستم مواد غذایی چطور بخرم برا خودم و بچم . قبلا همسرم موبایل فروشی داشت و درامد بالا و ز ندگی خوبی داشتیم الان به این وضع دراومده بودیم
