از این پس گاهی داستان های عبرت آموزی که بواسطه شغلم باهاشون مواجه می شم را میذارم،بلکه هشداری بشه برای خانواده ها، مثل پست دیروزم
بیمار ، کودکی دچار تهوع که دوروزه چیزی نخورده، به پزشک اطفال مراجعه کرده و ایشون سرم وداروی ضد تهوع تجویز کردن
موقع تزریق ،با توجه به گریه شدید وترس طفل از تزریق و مقاومتش شک کردم و نهایتاً من متوجه پارگی و زخم ناحیه رکتال(مقعد) شدم که شدید و وسیع بود، و ادامه ماجرا
مادر را خصوصی در جریان گذاشتم ، بیچاره وا رفت وزار میزد
خلاصه میکنم
مادر بدلیل اعتیاد از همسر جداشده، معلمه و هفته ای یکبار بچه پیش پدرش میره، پدر و عموی معتاد باهم زندگی می کنند و زمان خروج پدر از خونه ، عمو به برادر زاده ده ساله ت ج ا و ز،میکنه
راهنمایی کردم چکار کنن، هم برای شکایت، هم نحوه درمان ،اما خب اثر این واقعه برای تمام عمر بر دوش کوچک این طفل معصوم سنگینی خواهد کرد
مادرا، بچه را آگاه کنید ، کتک وجیغ و آبرو ریزی در بیارن، گاز بگیرن
در مورد تنها موندم پیش اقوام مذکر، هشدار بدید وحتی المقدور انجام ندید
شرم را کنار بذارید و این داستانها را از حوالی نه ده سالگی در غالب اینکه برای کودکان دیگر رخ داده، برای فرزندان توضیح دهید
بگید یه سری افراد با اینکار میخواد مارا اذیت کنند واکه رخ داد. اون فرد به زندان میفته و آسیبی به ما نمیتونه بزنه اینکار برای اذیته وانتقال بیماریها وتحقیر افراد ،تافکر نکنه اینکار برای لذته و بخواد انجامش بده