وایییی چقدر شبیه مادرمنه.الان باهیجکس دوست نیست.دیروزرفتم خونشون همش گریه میکرد.صبا تاصبح نمیخوابه ازبس فکرو خیال میکنه.میگم بیا بریم تفریح میگه نمیام حوصله ندارم
میگم بیا بریم مسافرت میگه نمیام حوصله ندارم.بعدش که شوهرم نباشه میگه من چطور باشوهر خسیس و گدای تو میرم مسافرت.درحالیکه ایناهمش ساخته ذهنشه و شوهرم خسیس نیست.بخدا دیگه خستم