سلام بچه ها خیلی حالم بده
خیلی موندم از کار خدا از صبرش حکمتش
امروز باز جلسه دادگاه داشتم قاضی از همسر سابقم خواست قسم بخوره سه بار پشت سر هم دست رو قران گذاشت گفت به الله به بالله به تیالله من طلاها خانمم نبردم خودش برده درحالیکه بخدا دروغ گفت
بعد جالبه پدرو مادرش الان حج هستن
موندم بخدا موندم که این خدا کیه که قسم دروغ میخورن باز صبوره از صبح یک ریز گریه مبکنم که یک ادم چقدر مبتونه راحت قسم بخوره
خب بخدااعتقادنداره واسش مهم نیست قسم دروغ
این چه قانونیه که طرف باید قسم بخوره حرفش راسته تا رای به درستیش بدن
آدم خدانشناس قسم براش مهمه؟؟؟؟؟
دیگه طلا رو هم نمیشه خونه شوهر نگه داشت
الهی برایه دلت بمیرم منم میترسم شوهرم بیاد تو دادگاه قسم دروغ بخوره چقدر همدردیم😔
شاید اون نبرده یکی دیگه برده تونسته راحت قسم بخوره
من نمیدونم جریان جیه
خدا صبرش زیاد مثل ماها کم طاقت نیس قشنگ صبر میکنه یه جا چنان میکوبش زمین که نفهمه از کجا خورده
ولی ما انتظار داریم مثل کلید اسرار تا دست گذاشت رو قران همونجا صاعقه بزنه خشک بشه
نه عزیزم به وقتش چنان خدا حسابشو برسه
من طبقه همکف خانواده همسرم زندگی میکردم یک ماه قبل از بیرون کردنم گفت گوشوارت دربیار میخوام بزرگترش برات بخرم منم دراوردم گذاشتم تو جعبه طلاهام حتی یک ساعت مچی داشتم گفت باطریش خرابه نبری خونه بابات درستش میکنم اینقدر اعتماد داشتم بهش نگاه نکردم به ساعتم ببینم کار میکنه یا نه بعد منو برد خونه پدرم سر بزنم طلاهام اونجا بود پددشوهرمم گفت دادگاه پس میدیم ولی قاضی گفت باید پسره اقرار میکرد نه پدرش اخرش امروز خود پسره اومد قران خورد که زنم طلاها رو برداشت برد من و خونوادمم اطلاعی نداریم اولین بارشم‌نیست چند بار قسم خورده هم خودش هم خانوادش پدر و مادرشم الان حجند رفتن حاجی بشن
