امشب ازش قول بگیر تکرار نکنه
بگو سر دعوا ندارم اومدم برا آشتی
بگو من هنوز دوست دارم بچه هامون رو دوست دارم زندگیمون رو دوست دارم
بگو حیف زندگیمون نیست بخاطر این طور مسائلی از دست بره
بگو آینده بچه هامون وابسطه به من و تو هست
بگو چیکار کردم کی برات کم گذاشتم از کجا کم گذاشتم که خیانت کردی
آروم بگو
من و همسرم نمیتونیم با هم طولانی قهر کنیم چون من همیشه حق ب جانبم و جوابی منطقی میدم😂 بخواد هم اون قهر کنه من غذا رو آماده میکنم بعد ک بهش میگم بیاد غذا بخوره مثلا بهش میگم بیا غذا بخور زبونم دو متر درازتر بشه بیشتر جواب بدی یا بیشتر جون بگیری واسه من ادا دربیاری 😂 بعد ک میبینه محل نمی دم بهش خودش کوتاه میاد و عذرخواهی میکنه
هرچی مشاور گفت عمل کنین اگر دیدی تاثیری روی همسرت نزاشته و هنوز هم داره کاراشو ادامه میده به نظرم جداشو شما افسردگی داشته باشی و حالت خوب نباشه به بچه خیلی بیشتر آسیب میزنع تا جدا بشین خیلی سخته نمیتونم درک کنم شمارو ولی خواهرم هم مثل شما بود با این وضعیت که خواهرم باز خواست زندگی کنه ولی بزادذاش نزاشتن و بعد چند روز رفت زن صیغه ایشو دائم کرد الان یه دختر داره خواهرم هم یه پسر داره که بیشتر اوقات جای ماست مهریشو بخشید تا بوش پیش خودش باشه ولی حداقل مثل اون زمان فکرش داغون نیست که نکنه بیماری جنسی بگیرم یا بره با یکی دیگه البته اینم بگم خواهرم پرستار بود شوهرش کارگر برای همین همه ی فامیلاشون حسادت مبکردن
اگه دیگه خیانت نمیکنه و مطمعنی که نمیکنه سعی کن فراموش کنی
هرچند سخته
مادرم مثل شما بود🥲
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
