چن روز بیشتر نمونده به عروسیم
ولی هیچ ذوق و شوقی ندارم زیادی خستم بابام خوب نیس اخلاقش گنده نمیدونم چیکار کنم فکر و خیال بیخیالم نمیشه جهزیه اونی که میخوام نمیشه توقع زیادی ندارم ولی انتخاب من نمیشه
فامیلای مامانمو نمیزاره دعوت کنم کلا ی وضعی هس همش دعوا جر و بحث بیچاره مامانم مونده با این همه خرج بخدا خستم
نمیخوام مامانم واس خاطر من عذاب بکشه
عزیزم خودت رو قربانی رسم و رسوم و احساسات نکنی ، تو یکبار زندگی میکنی
بابا خوشحال باش .
این روزا دیگ تکراری نمیشه
هممون ی عذابی داشتیم
همه از اول ک جهزیشون کامل نبوده
آخی ایشالله خدا برات بهترین رو رقم بزنه 🥺😘
فدای دلت
انشاالله این۲۰روزم‌ب خوشی بگذره ویه عمر خوشبخت وسلامت باشی
این نیز می‌گذرد . همسرت چی آدم خوبیه ؟ اگه آره که فکر خود کشی نکن نزدیکای عروسی و بعد عروسی همیشه اعصاب خوردی هست
ببخشید ولی یه راه نادرست ب ذهنم رسید قرص ارامبخش بدی بابات بخوره یواشکی، خودشم نفهمه
فقط عوارض نداشته باشه براش
فایده داره یعنی؟
عزیزم کدوم شهرید ؟
ده سال دیگه ب خودت میگی کاش قدر اون روزامو میدونستم. مگه چند بار قرار بود عروسی کنم چند بار قرار بود برگردم ب جوونی و بهترین شب زندگیم رو تجربه کنم
منم ده سال پیش روزهای قبل عروسیم خیلی تلخ بود. همش با اعصاب خوردی گذشت
من جای مامانت باشم این حرفو ازت بشنوم
بخاطر فامیلام که نمیان نه
بخاطر جهاز که باب میل دخترم نیست نه
بخاطر خرجا نه
فقط و فقط بخاطر این حرفت دق میکنم.
و تنها چیزی که سر ذوق میارتم دیدن ذوق تو نگاه دخترم که داره میره خونه بخت و قدر زحمتای منو باباش رو هرچند کم میدونه
میخای مامانت اذیت نشه
ربگو که راضی هستی
بگو از همه دنیا همین که تو رو دارم خدا را شکر
میری خونه بخت
مادرت به امیدی میاد خونت انقد کیف داره
میاد خانومیتو میبینه
با شماره ۱۲۳ یا ۱۴۸۰ تماس بگیر همینا رو بگو حتما
